دسته‌بندی مقالات جدیدترین مقالات مقالات تصادفی مقالات پربازدید

امام صادق (ع) و فقه ولائی

از زمان امام صادق (ع) نقطه عطفی در تاریخ اسلام پیدا شد. ایشان شأن فقیه را از حد افتاء به حد ولایت بالا برد و فرمود: « انی قد جعلته علیکم حاکماً » (الکافی، ج1، ص67) در اینجا با قضایای سیاسی هم تداخل ایجاد شد، به این گونه که وقتی دیدند حاکم با خروج از معیارها و ضوابط اسلامی، شراب می خورد و غصب می کند، این سوال ایجاد شد که چه باید کرد؟ این سوال جواب های مختلفی هم در جهان اسلام داشت. در بین شیعیان، تندترین جواب از زیدی ها بود که معتقد بودند باید با قیام مسلحانه حاکم را از حکومت برکنار کرد. در میان سنی ها خوارج موضع گیری شدیدی کردند و معتقد به قیام مسلحانه بودند. یک فرقه قائل بودند که اگر حاکم به نوشیدن شراب امر کند یا از خواندن نماز نهی کند امتثال می کنیم. عده ای دیگر بر این نظر بودند که اگر سلطان خلاف شرع کرد، نباید از او تبعیت کرد؛ « لا طاعه لمخلوق فی معصیه الخالق » (الفقیه، ج2، ص621) رأی دیگر این بود که نباید مبارزه کرد، باید کناری نشست و کاری به حکومت نداشت. ما فقط یک رأی داریم که آن هم منحصر به امام صادق (ع) است، حاصل این رأی آن است که نه قیام مسلحانه، نه تأیید سلطان، نه کنار نشستن و کاری نکردن، بلکه خود شیعه در داخل حکومت اسلامی، حکومتی ایجاد می کند که امروزه آن را دولت در دولت یا دولت سایه می نامند. چنین دیدگاهی را از هیچ دانشمند اسلامی سراغ نداریم و این نظریه از ویژگی های امام صادق (ع) است. طبعاً این فقه در مباحث علمی و سیاسی برای خود ولایت می بیند درحالیکه اهل سنت برای خودشان چنین ولایتی قائل نبودند.

ارسال سوال