فهرست کتاب‌‌ لیست کتاب‌ها

کهانت

کهانت
بحث بعدی در حرف کاف، کهانت است. روایاتی داریم در باب کهانت، منجم، ساحر و.. . تکهن در میان عرب متعارف بوده بخلاف فرهنگ یهود و مسیح و مجوس که کهانت ندیدیم. ولی مسأله سحر و اخبارات غیبی در یهود هم بوده است. مثلاً خطابه نزد عرب خیلی اهمیت داشته است، کهانت نیز اینگونه است. در مدینه طائفه ای از یهود هم سحر داشته اند و هم طبابت می کردند، ولی پیش عرب متعارف نبوده است. کاهنان افرادی بودند که مردم پیش آنها مشکلاتشان را حل می کردند. در خصوص کهانت چند مطلب باید در نظر گرفته شود:
1. منشاء تکهن چیست؟ در روایات آمده که از شیاطین می گرفته اند و آنها چون از استراق سمع منع شدند خبرهای آنها مخدوش شد. از مجموعه آیات و روایات معلوم می شود که شیاطین و اجنه می توانستند به برخی حقایق دست یابند، اما به برکت وجود رسول الله (ص) شیاطین منع شدند  از امور غیبی (هنگام ولادت حضرت اتفاقاتی در عالم افتاد). لذا مستند علم کهنه هم مشکل پیدا کرد. قبل از رسول الله (ص) ممکن بود درصدی از سخنان آنها مطابق با واقع باشد ولی پس از رسول الله (ص) آن را از دست دادند و دامنه علم آنها به کره زمین محدود شد. 

2. نکته دیگر اینکه علم و جزم ناشی از کهانت باطن است و یکی از اهداف شریعت مقدسه این است که مناشیء علم را تصحیح کند. در اینجا نظر به شدت و ضعف باور نیست که ظن باشد یا علم بلکه نظربه مبداء و اساس آن است. غالباً کَهنه، زبانشان مثل سجع و قافیه بوده است و متون آنها کلمات سجع و قافیه است. لذا طبیعتاً خیلی دقیق نبوده است و کلمات مجمل به کار می برده اند. مثل کتاب استراداموس که قابل انطباق بر مجموعه ای از مصادیق است. لکن هیچ استنادی به منابع معرفتی و علمی نمی دهند. شریعت مقدس برخی راه های کسب علم را می بندد مثل می گویند : «انا وجدنا آبائنا علی هذا...» این ارزش علمی ندارد یا مکاشفه های باطل. اینگونه نیست که جزم افراد ارزش داشته باشد. بنابراین یکی از نکات این است که استناد علم این کهنه باطل است. علم می بایست مستند صحیح داشته باشد. 
3. نکته دیگر ترتیب آثار است که شارع قطعاً منع کرده است. آنان از امور استقبالی خبر می دادند و یا حتی إخبار از امور فعلی می دادند بدون ابزار عادی، مثلاً در اختلاف بچه معمولاً پیش کاهن می رفته اند که مشخص کنند که بچه متعلق به کیست؟! ولی «الولد للفراش» قطعاً مقابل این می ایستد. یا اینکه برای تعیین مجرم و.. پیش کاهنان می رفتند در حالیکه با راهکارهای درون شریعت منافات داشت. یعنی مقابل حکم های کاهن، شریعت قوانین معتبر دارد. پیشگویی های استقبالی نیز با مفاهیم دینی همچون ایمان، تسلیم، دعا و صدقه نمی سازد: «ان الدعا یرد القضا ..» 
الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏2 ؛ ص469
بَابُ أَنَّ الدُّعَاءَ يَرُدُّ الْبَلَاءَ وَ الْقَضَاءَ
1- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ‏ إِنَّ الدُّعَاءَ يَرُدُّ الْقَضَاءَ يَنْقُضُهُ كَمَا يُنْقَضُ السِّلْكُ وَ قَدْ أُبْرِمَ‏ إِبْرَاماً . 
بنابراین اولاً جزم به خبر استقبالی طبق نکته قبل باطل است. ثانیاً ترتیب اثر دادن به آن هم باطل است.