فهرست سخنرانی‌ها آخرین دروس دروس تصادفی دروس پربازدید

■ خارج فقه - مکاسب (۴۷)
■ خارج اصول
■ مکاسب ۸۸-۱۳۸۷ (۱۰۹)
■ تاریخ شفاهی (۳)
■ تقریرات
■ خارج فقه - حج (۲۰۶)
■ خلق عظیم (۱)
■ اصول ۱۴۰۲-۱۴۰۳ (۶۷)

خارج اصول » اصول 94-1393 » سه‌شنبه – 4 – 9 - 1393 اصول عملیه ـ برائت ـ تنبیهات برائت ـ اصالة عدم تذکیه ـ کلام تفسیر قرطبی (28)

دروس خارج اصول 94-1393 شمسی حضرت آیت الله استاد سید أحمد مددی
بسم الله الرحمن الرحیم

اصول:وقتی شواهد زیاد بود دیگر ما نیاز به قو لغوی نداریم و لذا در این بحث مراجعه به اقوال آنها نکردیم خصوصا که آنها معمولا متأثر از مکتب فقهی هم هستند.

اونی که الآن به ذهن ما میآید که از آیه عرف عقلائی این طور میفهمیدند که راه پاک شدنش به خروج دم و اسم الله بردن هست. ولی اگر دم نیاید بیرون که در آیه میته است این قابل مصرف نیست.سر بریدن هم کنایه از رفتن خون هست. خصوصا که رواایتی داریم که حیوانی که دم ندارد تذکیه نمیخواهد. تعبیر روایت لا دم له هست. با مجموعه کاملا واضح هست. کتاب ذبیحه را نگاه کنید کاملا این مطلب از مجموه روایات قابل استفاده است.

در بعضی از روایات دارد که سر حیوان را که میبرید به نخاع ذبیحه نرسد. شاید هم سرش این بوده است که اگر منشأ عصبی حیوان که نخاع باشد ، سالم باشد شاید ادامه حرکت جریان خون ادامه مییابد و خون بیشتر بیرون میرود. در روایت نیست. خودم گفتم شاید یکی از حکمتهایش این باشد.حتی اگر میته ما مات حتف انف باشد... همین هست.دباغ الادیم طهوره را خواندیم در روایات عامه که نظرشان روی طهارت بوده است. که پوستش راپاک میکند و ذکاته هم دارد.البته ما این را قبول نکردیم ولی این نظر کلی و این تفکر که نظر روی طهارت هست از آن قابل استفاده هست.با مجموعه روایات و آیات استفاده میکنیم که پاک شدن حیوان به این هست که خون سریعا از بدنش بیرون بیاید. اگر هم ندارد که هیچ. حالا که پاک شد اگر مثل گوشت شد حلیت اکل دارد.و خیلی جالب هست که این نامه امیرالمؤمنین سلام الله علیه به رفاعة بن شداد را آقای جلالی چاپ کردند.... ما داشتیم که کان علی یقول و این نامه که البته سند نارد و مرسل هست چاپپ شد در آن نامه داشت که قصاب با حدید ذبح کند. لا یذبح قصاب بغیر حدید... و اقعا هم جالب هست... این مطالب این طور را اصطلاحا سنن میگویند.قدیمیترین مصدر این نامه که چاپ شده است دعائم الاسلام هست. مجموعا 5 قید در روایات هست. دو تا به عنوان عمود فقرات. سه تا هم به عنوان سنن. حدید و رو به قبله و ...صلاة در شعر جاهلی هم هست و در قرآن هم طوری آمده است که به نظر میرسد که مشرکین هم داشته اند. بعد اگر صلاة یک نوع عطف و توجه خاص به هر چیزی بود یک چیزهایی اساس آنها بوده است و یک چیزهایی را شارع اضافه کرده اند. حالا اگر شک کنیم در زائد به اطلاق تمسک میکنیم. در بیع همین کار ار میکنیم و در ذکاة و صلاة هم و زکات هم همین کار را میکنیم. اینها مفهوهم عرفی هست که شارع در آنها تصرف کرده است. قصد قربت یعنی آدم یک کاری را برای کسی انجام دد این میشد قصد قربت. در اسلام گفتند این قصد قربت باید فقط برای خداند متعال باشد.نذر اصلش معلوم هست چیست. در اسلام فرمودند ما کان من نذر لله فف به.مرحوم استاد ادله نذر را تأسیسی میدانند ولی ما امضائی میدانیم. خیلی فرق هست ... ا اقامه شواهد کردیم که با نذر از ملک خارج میشود. این در حقیقت نذر هست. دیگر به 40 گوسفند که یکی نذر شده است نصاب نرسیده است و زکات تعلق نمیگرند. اونها میگفتند هذا لله... کلمه شریک... این لام و این شریک...اینها فکر میکردند که گوسفند از ملک خارج میشود. فتوای اصحاب هست.

در بحث صحیح و اعم همین را گفتیم. گفتیم تصور جامعه در صلاة های مختلف هست... در احل الله البیع اگر شک کردیم....به اطلاقتمسک میکنیم.

در اینجا هم دو عامل هست برای پاک کردن. سه تا در سنن هست که اختلاف بین مسلمان ها در اون سه تا هست. لا تنقض السنة الفریضة مال حالات عذر هست.

به نظر ما با مجموعه شواهد چند نکته کاملا واضح میشود.میته ظاهرش ما حتف انف هست ... و منخنقه که اگر پاکش کردید. هر حیوانی که نشد پاک کنید این حیوان میته هست.اگر این شد دیگر نیازی به اصالة الطهارة داریم و نه نیازی به استصحاب طهارت داریم. نه نیازی به ... از خود آِه مطلب را استفاده میکنیم.اگر موقوذه را پاک کردید بخورید و الا نه. تعبیر ما ذکیتم ظاهرا مراد همین خون رفتن هست. پاک شدن هست. تذکیه یعنی پاکی...

البته ذکر اسم الله در روایات ما دارد که اگر نسیان شود عیب ندارد. این قاعدة لا تنقض السنة الفریضة استثناء میخورد از جمله این مورد... تذکیه به معنای طهارت.و پاک شدن به معنای رفتن خون هست. اگر خون یواش یواش رفت دیگر پاک نمیشود کما اینکه در بعضی روایات بود. اونی که حرام هست دم مسفوح هست. سفح در روایات معنا نشده است ولی ظاهرا برداشت این هست که خونی که با سرعت بیرون میآید و لذا خونی که در رگها میماند...دم متخلف...مشکل درست نمیکند. شرائط تذکیه و پاک کردن گوشت از آیات مبارکه و سنن رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم به دست میآید...در ضمن ما باشیم و قاعدة ا میتوانیم صاف بگوییم که فلان چیز شرطیت ندارد. زن میتواند تذکیه کند یا نه. ... اگر روایت نداشیم به راحتی میشود مراجعه به اطلاق ما ذکیتم کرد.اینکه فرق بگذاریم بین ما ذکیتم و احل الله البیع گیر دارد. به نظر ما در موضوعاتی که قانون در آنا تصرف میکند رجوع به اصالت عدم اشتراط اشکال ندارد.اون مقداری که محرز هست...در بقیه اگر شک کردیم در خود موضوع هم میشود جاری شود.

لذا چه شبهه حکمیة باشد و چه موضوعیة فرقی نمیکند. حتی به نحو شبه مفهومیة که آیا در تذکیه این مفهوم معتبر هست یا نه. مراجعه به عرف و اصالة عدم اشتراط هیچ مانعی ندارد. و مرحوم نراقی داشتند که جای اصالة عدم تذکیه اون مقداری که ثابت شد ثابت شد و بقیه برائت جاری میکنیم حق با ایشان هست. البته احتیاط در این مسائل خوب هست به خاطر آثارش ولی از نظر بحث علمی حق با آقایان هست.

و فردا عرض خواهیم کرد ان شاء الله تعالی که اصل اولی در حیوان قابلیت تذکیة هست. در خصوص اکل بحث دیگری مطرح هست.

ارسال سوال