فهرست سخنرانیها
آخرین دروس
دروس تصادفی
دروس پربازدید
■ خارج فقه - مکاسب (۴۷)
■ تاریخ شفاهی (۳)
■ تقریرات
■ خلق عظیم (۱)
■ اصول ۱۴۰۲-۱۴۰۳ (۶۷)
مکاسب ۸۵-۱۳۸۴ (۷۹)
مکاسب ۸۶-۱۳۸۵ (۱۰۵)
مکاسب ۸۷-۱۳۸۶ (۱۱۹)
مکاسب ۸۹-۱۳۸۸ (۱۲۴)
مکاسب ۹۰-۱۳۸۹ (۶۳)
مکاسب ۹۱-۱۳۹۰ (۹۸)
مکاسب ۹۲-۱۳۹۱ (۱۱۲)
مکاسب ۹۳-۱۳۹۲ (۱۰۳)
مکاسب ۹۴-۱۳۹۳ (۱۰۶)
مکاسب ۹۵-۱۳۹۴ (۱۱۰)
مکاسب ۹۶-۱۳۹۵ (۱۱۸)
مکاسب ۹۷-۱۳۹۶ (۱۱۷)
مکاسب ۹۸-۱۳۹۷ (۱۲۸)
مکاسب ۹۹-۱۳۹۸ (۸۳)
مکاسب ۱۴۰۰-۱۴۰۱ (۳۶)
مکاسب ۱۴۰۱-۱۴۰۲ (۵)
مکاسب ۱۴۰۲-۱۴۰۳ (۶۳)
مکاسب ۱۴۰۳-۱۴۰۴
■ خارج اصولمکاسب ۸۶-۱۳۸۵ (۱۰۵)
مکاسب ۸۷-۱۳۸۶ (۱۱۹)
مکاسب ۸۹-۱۳۸۸ (۱۲۴)
مکاسب ۹۰-۱۳۸۹ (۶۳)
مکاسب ۹۱-۱۳۹۰ (۹۸)
مکاسب ۹۲-۱۳۹۱ (۱۱۲)
مکاسب ۹۳-۱۳۹۲ (۱۰۳)
مکاسب ۹۴-۱۳۹۳ (۱۰۶)
مکاسب ۹۵-۱۳۹۴ (۱۱۰)
مکاسب ۹۶-۱۳۹۵ (۱۱۸)
مکاسب ۹۷-۱۳۹۶ (۱۱۷)
مکاسب ۹۸-۱۳۹۷ (۱۲۸)
مکاسب ۹۹-۱۳۹۸ (۸۳)
مکاسب ۱۴۰۰-۱۴۰۱ (۳۶)
مکاسب ۱۴۰۱-۱۴۰۲ (۵)
مکاسب ۱۴۰۲-۱۴۰۳ (۶۳)
مکاسب ۱۴۰۳-۱۴۰۴
اصول ۸۹-۱۳۸۸ (۱۲۱)
اصول ۹۰-۱۳۸۹ (۹۵)
اصول ۹۱-۱۳۹۰ (۹۸)
اصول ۹۲-۱۳۹۱ (۱۱۳)
اصول ۹۳-۱۳۹۲ (۱۰۴)
اصول ۹۴-۱۳۹۳ (۱۰۸)
اصول ۹۵-۱۳۹۴ (۱۰۹)
اصول ۹۶-۱۳۹۵ (۱۲۰)
اصول ۹۷-۱۳۹۶ (۱۱۸)
اصول ۹۸-۱۳۹۷ (۱۳۵)
اصول ۹۹-۱۳۹۸ (۸۴)
اصول ۱۴۰۰-۱۴۰۱ (۳۷)
اصول ۱۴۰۱-۱۴۰۲ (۳)
اصول ۱۴۰۲-۱۴۰۳
اصول ۱۴۰۳-۱۴۰۴
■ مکاسب ۸۸-۱۳۸۷ (۱۰۹)اصول ۹۰-۱۳۸۹ (۹۵)
اصول ۹۱-۱۳۹۰ (۹۸)
اصول ۹۲-۱۳۹۱ (۱۱۳)
اصول ۹۳-۱۳۹۲ (۱۰۴)
اصول ۹۴-۱۳۹۳ (۱۰۸)
اصول ۹۵-۱۳۹۴ (۱۰۹)
اصول ۹۶-۱۳۹۵ (۱۲۰)
اصول ۹۷-۱۳۹۶ (۱۱۸)
اصول ۹۸-۱۳۹۷ (۱۳۵)
اصول ۹۹-۱۳۹۸ (۸۴)
اصول ۱۴۰۰-۱۴۰۱ (۳۷)
اصول ۱۴۰۱-۱۴۰۲ (۳)
اصول ۱۴۰۲-۱۴۰۳
اصول ۱۴۰۳-۱۴۰۴
■ تاریخ شفاهی (۳)
■ تقریرات
تقریرات بحث خارج - فقه (۱۴)
تقریرات بحث خارج -اصول (۳)
تقریرات بحث خارج - فقه ولائی (۳)
تقریرات بحث خارج - رجال (۵)
■ خارج فقه - حج (۲۰۶)تقریرات بحث خارج -اصول (۳)
تقریرات بحث خارج - فقه ولائی (۳)
تقریرات بحث خارج - رجال (۵)
■ خلق عظیم (۱)
■ اصول ۱۴۰۲-۱۴۰۳ (۶۷)
آخرین دروس
- مکاسب 1402-1403 » فقه یک شنبه 1403/3/13
- اصول 94-1393 » شنبه - 25 – 11 - 1393 اصول عملیه ـ احتیاط ـ تنجیز علم اجمالی
- اصول 94-1393 » سهشنبه - 21 – 11 - 1393 اصول عملیه ـ احتیاط ـ تنجیز علم اجمالی
- اصول 94-1393 » دوشنبه - 20 – 11 - 1393 اصول عملیه ـ احتیاط ـ تنجیز علم اجمالی
- اصول 94-1393 » یکشنبه - 19 – 11 - 1393 اصول عملیه ـ احتیاط ـ تنجیز علم اجمالی
- اصول 94-1393 » شنبه - 18 – 11 - 1393 اصول عملیه ـ احتیاط ـ تنجیز علم اجمالی
- اصول 94-1393 » چهارشنبه- 15 – 11 - 1393 اصول عملیه ـ احتیاط ـ تنجیز علم اجمالی
- مکاسب 94-1393 » شنبه - 9 – 12 - 1393 مکاسب محرمه ـ نوح بالباطل [روایات نیاح]
- مکاسب 94-1393 » چهارشنبه - 6 – 12 - 1393 مکاسب محرمه ـ نوح بالباطل [روایات نیاح]
- مکاسب 94-1393 » سهشنبه - 5 – 12 - 1393 مکاسب محرمه ـ نوح بالباطل [روایات نیاح]
دروس تصادفی
- مکاسب 1400-1401 » فقه یک شنبه 1400/8/23
- اصول 95-1394 » اصول سه شنبه 1394/10/1
- مکاسب 95-1394 » فقه یکشنبه 1394/6/15 مکاسب محرمه/ النوع الرابع/ ادامة مسئلة قبول ولایت من قبل الجائر/ خلاصة مطالب سال گذشته+ تنبیه دوم شیخ در چگونگی تحقق اکراه
- اصول 95-1394 » اصول شنبه 1394/8/30
- مکاسب 93-1392 » خارج فقه 93-1392
- اصول 89-1388 » خارج اصول 89-1388
- مکاسب 95-1394 » فقه دوشنبه 1394/11/19 مکاسب محرمه
- مکاسب 87-1386 » خارج فقه 87-1386
- خارج فقه - حج » فقه کتاب الحج دوشنبه 14003/3
- اصول 93-1392 » خارج اصول 93-1392
دروس پربازدید
- تقریرات بحث خارج - فقه ولائی » تقریرات بحث خارج فقه ولائی - بقیه ادله ولایت فقیه و شروط حاکم و والی
- مکاسب 96-1395 » فقه یک شنبه 1396/1/27 مکاسب محرمه
- تقریرات بحث خارج - فقه ولائی » تقریرات بحث خارج فقه ولائی - بیت المال و سجن
- تقریرات بحث خارج - فقه » تقریرات بحث خارج فقه - غیبت
- تقریرات بحث خارج - فقه » تقریرات بحث خارج فقه - قمار و قیادة
- تقریرات بحث خارج - فقه ولائی » تقریرات بحث خارج فقه ولائی - بحث ولایت معصومین علیهم السلام و ادله روایی ولایت فقیه
- اصول 96-1395 » اصول یک شنبه 1396/2/17
- خارج فقه - مکاسب » خارج فقه - مکاسب - راه فنی بررسی حکم بیع بول شتر
- تقریرات بحث خارج - فقه » تقریرات بحث خارج فقه -بحث دهن متنجس و قاعدة حرمت بیع نجس و حرمت بیع متنجس و حیازت و اختصاص و حق سبق
- تقریرات بحث خارج - فقه » تقریرات بحث خارج فقه - غنا
۲ اسفند ۸۸
خارج مکاسب ـ 34
عرض شد که مرحوم شیخ مسأله بیع بول را در سه بخش مورد بررسی قرار دادهاند. ابتدا بیع بول غیر مأکول اللحم، دوم بول مأکول اللحم غیر شتر و سوم بول شتر.
ما بحث را از قسمت سوم آغاز میکنیم.
فقهاء هم شیعه و هم اهل سنت بحث بول و خصوصاً بول شتر را در ابواب مختلفی از فقه مورد بحث قرار دادهاند؛ از جمله کتاب الطهارة، که اصحاب ما معتقدند بول پرندگان مطلقاً پاک است، اما در مورد غیر پرندگان اگر حلال گوشت باشد، پاک است. در فقه اهل سنت نیز نجاست بول فیالجمله اتفاقی است، اما در موارد آن اختلافاتی وجود دارد. به عنوان مثال، داود بن علی اصفهانی (رئیس مکتب ظاهریه) معتقد است که خصوص بول انسان نجس است. در مقابل، عدهای حتی از همین ظاهریها مثل ابنحزم معتقدند همه موارد بول نجس است. عدهای هم با شیعه همرأیاند.
پس بول شتر طبق نظر فقهای شیعه پاک است، مگر آن که جلاله یا موطوئه باشد.
بحث دومی که در مورد بول مطرح است، بحث شرب و جواز شرب آن است که در کتاب اطعمه و اشربه آمده است.
بحثهای دیگری هم در باب بیع بول، مالیت آن، مانعیت آن در نماز و … مطرح شده است.
آنچه که مرحوم شیخ در اینجا (بحث بول شتر) مطمح نظر قرار داده، بحث نجاست است و جواز شرب. البته شرب بول شتر امر متعارفی در میان عرب نبوده و بیشتر به عنوان دارو مصرف میشده است.
طهارت بول شتر که نزد اصحاب ما اجماعی است. اما در مورد جواز شرب اختلاف وجود دارد. برخی قائل به جواز هستند و حتی ادعای اجماع کردهاند، اما مرحوم علامه معتقدند شرب بول شتر به جهت استخباث آن جایز نیست؛ چون خداوند فرموده: «و یحرم علیهم الخبائث». البته در مورد بحث خبائث بعداً خواهیم گفت که هم مشکل حکمی دارد و هم مشکل موضوعی.
روایاتی هم در مورد بول شتر در مصادر شیعه و سنی وجود دارد. در کنز العمال، جلد ۱۰، ص ۳۶ آمده است: «فی ألبان الإبل و أبوالها دواء لذربکم[۱]». در صفحه ۴۵ نیز آمده است: «علیکم بأبوال الإبل البریة و ألبانها». و در صفحه ۴۶: «فی أبوال الإبل و ألبانها شفاء لذربة بطونهم».
البته این روایات بیشتر به جنبه دارویی بول شتر پرداخته است و این بحث پیش میآید که آیا با چنین روایاتی میتوان اثبات حلیت مطلق کرد یا نه.
در کتاب جامع الأحادیث، جلد ۲۸ (از چاپ جدید)، صفحه ۴۳۳ به بعد روایات مصادر شیعه در این جهت نقل شده است.
روایت اول روایتی است که هم شیخ کلینی و هم شیخ طوسی نقل کرده است. «مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ بَکْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنِ الْجَعْفَرِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى(ع) یَقُولُ أَبْوَالُ الْإِبِلِ خَیْرٌ مِنْ أَلْبَانِهَا وَ یَجْعَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الشِّفَاءَ فِی أَلْبَانِهَا».
بکر بن صالح از دو نفر به نام «جعفری» حدیث نقل میکند، یکی سلیمان بن جعفر و دیگری عبدالله بن ابراهیم که هر دو ثقهاند، اما ظاهراً در اینجا مراد سلیمان باشد. اما خود بکر بن صالح طبق قول نجاشی و ابن غضائری ضعیف است. نجاشی در مورد او نوشته: «بکر بن صالح الرازی مولى بنی ضبة، روى عن أبی الحسن موسى(ع)، ضعیف.» و این عضائری نوشته: «بکر بن صالح الرازی ضعیف جداً کثیر التفرد بالغرائب».
مرحوم استاد به قرینه ذیل روایت احتمال دادهاند که این حدیث به بحث تداوی مربوط باشد. اما به نظر ما این استظهار تمام نیست؛ چرا که اما در صدد بیان این هستند که با این که شفاء در شیر شتر است، بول آن بهتر از شیر آن است. البته مطلب عجیبی است و این روایت از جهت مضمون منفرد است. شواهد علمی هم آن را تأیید نمیکند. و مشکل است که بتوان چنین مضمونی را به امام معصوم نسبت داد.
شیخ طوسی با همین سند حدیث دیگری نقل میکند: «مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ بَکْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ سُلَیْمَانَ الْجَعْفَرِیِّ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ(ع) قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ لَا آکُلُ لُحُومَ الْبُخَاتِیِّ[۲] وَ لَا آمُرُ أَحَداً بِأَکْلِهَا فِی حَدِیثٍ طَوِیلٍ». به نظر میرسد حدیثی که گذشت، ذیل همین حدیث طولانی بوده که تقطیع شده است.
شیخ طوسی در ذیل روایتی (روایت داود رقی[۳]) که قبل از این روایت نقل کرده، که ظاهر در جواز اکل گوشت شتر بخاتی است، نوشته: «و لا ینافی هذا الخبر ما رواه محمد بن أحمد بن یحیى عن … لأن قوله(ع) لا آکله إخبار عن امتناعه عن أکله و قوله لا آمر إنما نفی أن یکون ذلک مأموراً به و لو کان کذلک لوجب أکله و لیس ذلک قولاً لأحد و لیس فی الخبر أن ذلک حرام و لیس بمباح فینافیَ الخبر الأول، علی أن تحریم لحم البخاتی شیء کان یقوله أصحاب أبی الخطاب لعنه الله فیجوز أن یکون سلیمان الجعفری سمع بعض أصحابه یقول ذلک و یسنده إلیه فرواه عن أبی الحسن ظناً منه لصدقه و حسن اعتقاده فیه».
با پذیرش تقطیع روایت، این احتمال به روایت ابوال الإبل نیز سرایت میکند و احتمال دارد این مطلب هم از آراء فاسد خطابیه باشد که به امام(ع) نسبت دادهاند و سلیمان جعفری از روی حسن ظن خود آن را نقل کرده است.
[۱]. نوعی مسمومیت غذایی است.
[۲]. شتری بود دارای دو کوهان، بر خلاف شترهای عربی که یک کوهان داشتند.
[۳]. عَنْهُ عَنْ مُوسَى بْنِ عُمَرَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِیرٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ کَثِیرٍ الرَّقِّیِّ قَالَ کَتَبْتُ إِلَى أَبِی الْحَسَنِ(ع) أَسْأَلُهُ عَنْ لُحُومِ الْبُخْتِ وَ أَلْبَانِهَا فَقَالَ لَا بَأْسَ بِه.